در آستانه شروع جام رمضان 89 به دلیل پاره ای از مشکلات حاشیه ای و نه فنی، مجبور به ترک تیم شهرداری شدم.تا الان به کسی نگفتم که چرا از آن تیم جدا شدم ولی الان فرصت را مناسب می دارم تا از بعضی مطالب پشت پرده که هرکسی از آن خبر ندارد پرده بردارم.
راستش تو این مدت 2 ماه که من واسه اون تیم بازی کردم تلخی و شیرینی های زیادی رو چشیدم.ولی با همه ی اینها چون بازیکن باتعصبی بودم باتمام وجودم برای آن تیم بازی می کردم و الحق و الانصاف هم مربی و سایر اعضای تیم احترام ویژه ای برایم قائل بودند.در تمام مدت حضورم در ان تیم جزو نفرات فیکس هر بازی بودم و این مسئله رو ،هم تیمی های قبلی و مربی قبلی به خوبی می دانند.
اما با وجود اینها چرا من در اوج افتخار این تبم رو ترک کردم؟
این سوال رو شاید تو این دو سه هفته ده ها نفر ازم پرسیدن ولی تا الان به هیچکدومشون جواب درست و روشن ندادم.
راستش تو اون تیم یه نوع باند بازی حاکمه.یعنی تمام اعضای تیم می خوان یه جور زیراب همدیگه رو بزنن تا بهشون بازی بیشتری برسه.بعد من هم تو مدت حضورم در آن تیم با تعداد اندکی از بچه ها صمیمی بودم و وقتی دیدم که آنها مجبور به ترک تیم شدند باوجود حمایت همه جانبه از خودم تصمیم به ترک ان تیم گرفتم و جالب اینکه حتی یک روز هم بدون تیم نماندم و مجددا به تیم اصلیم و عشقم یعنی( ماهان) پیوستم. خلاصه اینکه تو این مدت خیلی ها خیلی حرفا پشت سر ما زدند ولی من واگذار می کنم به خدا.
در ضمن جالب اون تیم بعد از رفتن من هنوز نتوانسته یه تمام کننده تمام عیار پیدا کنه و به نظر خودم شماره ی 10 اون تیم تا ابد نمیتونه جای خالی منو پر کنه.
راستی تیم جدیدمون رو سر و سامان دادیم. و یه مربی کاربلد بومی به نام آقای مصطفی نجفی رو به تیم اضافه کردیم.در حال حاضر هم تو حصار تیم ما خیلی مغروره و منفور!!
حالا خیلی خوشحالم که شماره 10 تیم رو در اختیار دارم و از اون بهتر اینکه با یه تیم باحال و با تعصب که رفاقت توش موج میزنه کار میکنم.
راستی پیشاپیش حلول ماه رحمت و برکت ، ماه رمضان رو به تمامی مومنین و روزه داران عزیز تبریک عرض می کنم.
یاعلی مدد